گستره حقوق حیوانات در اسلام و غرب(2)
گستره حقوق حیوانات در اسلام و غرب(2)
بررسي حقوق حيوانات در اسلام
الفـ مباني حقوق حيوانات در قرآن كريم
در قرآن کریم آیات متعددی در مورد حیوانات دیده ميشود که بارها به اين موضوع اشاره كردهاند که حيوانات نشانه قدرت الهي و مايهي عبرت بشر هستند و در آنها منافع بيشماري براي انسانها قرار داده شده است.
اولم يروا انا خلقنا لهم مما عملت ايدينا انعاماً فهم لها مالکون و ذللناها لهم فمنها رکوبهم و منها ياکلون و لهم فيها منافع و مشارب أفلايشکرون؛ «آيا آنها نديدند که از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهايم چهارپاياني براي آنها آفريديم که آنان مالک آن هستند؟ آنها را رام ايشان ساختيم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذيه ميکنند. و براي آنان منافع ديگري در آن حيوانات است و نوشيدنيهاي گوارايي، آيا با اين حال شکرگزاري نميکنند؟» (يس، 71-73).
و ان لکم في الانعام لعبرة نسقيکم مما في بطونها و لکم فيها منافع کثيره و منها تاکلون؛ «همانا براي شما در مطالعه حال چهارپايان و حيوانات اهلي عبرتي هست که از شير و گوشت و پوست خود به شما بهره ميدهند و بسياري منافع ديگر براي شما دارند و از گوشت و شير آنها تناول ميکنيد» (مؤمنين، 21).
خداوند در آيات متعدد از انسان ميخواهد که در آيات الهي و از جمله خلقت خود و حيوانات تدبر کنند. براي مثال در سوره غاشيه آمده است: افلا ينظرون الي الابل کيف خلقت؛ «آيا به شتر نمينگرند که چگونه آفريده شده است» (غاشيه، 17). خداوند متعال در امثال اين آيات مردم را به شناختن حيوانات، و تفکر در کيفيت خلقت آنها و کارهايي که ميکنند ترغيب نموده و در آيات ديگر، انسانها را به عبرت گرفتن از بعضي از آنها مانند چهارپايان، پرندگان، مورچگان و زنبوران عسل دعوت کرده است.
آيات 5 تا 8 سوره نحل نيز به منافع حيوانات اشاراتي جالب و شگفتانگيز دارد. بطوري که پس از بيان برخي منافع مادي چهارپايان از جمله تهيه پوشش و خوراک، روي جنبه استفاده رواني از آنها نيز تکيه کرده ميگويد: ولکم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون؛ «در اين حيوانات براي شما زينت و شکوهي است به هنگامي که آنها را به استراحتگاهشان باز ميگردانيد و هنگامي که صبحگاهان به صحرا ميفرستيد» (نحل، 5-8).
در تفسير اين آيه آمده است که منظره جالب حرکت دسته جمعي گوسفندان و چهارپايان به سوي بيابان و چراگاه، سپس بازگشتشان به سوي آغل و استراحتگاه که قرآن از آن تعبير به «جمال» کرده تنها يک مسأله ظاهري و تشريفاتي نيست، بلکه گوياي اين حقيقت است که چنين جامعهاي خودکفاست، اين در واقع «جمال استغناء و خودکفايي جامعه» است، جمال توليد و تأمين فرآوردههاي مورد نياز يک ملت و همان استقلال اقتصادي و ترک هر گونه وابستگي است.. (مكارم شيرازي، 1380، ج11، ص 159- 160).
سوره نحل اسرار شگفت انگيزي در مورد زنبور عسل بيان ميکند. زنبوران عسل داراي زندگي بسيار منظم توأم با برنامهريزي و تقسيم کار و مسؤوليت هستند. کندو پاکترين، منظمترين و پرکارترين شهرهاي دنياست که از تمدن درخشاني برخوردار است و شايد تنها دليلي که براي اين همه نظم و همکاري بتوان آورد، در همين آيه خلاصه ميشود که: «پروردگار تو به زنبور عسل وحي فرستاد که از کوهها و درختان و داربستهايي که مردم ميسازند خانههايي برگزين سپس از تمام ثمرات تناول کن و راههايي که پروردگارت براي تو تعيين کرده به راحتي بپيما. از درون شکم آنها نوشيدني خاصي خارج ميشود به رنگهاي مختلف، که در آن شفاي مردم هست، در اين امر نشانه روشني است براي آنها که اهل فکرند!» (نحل، 67-68).
برخي آيات قرآن به تکامل و حشر و رستاخيز حيوانات اشاره کردهاند که جاي سؤال و بحث فراواني را برميانگيزد، چرا که لازمه رستاخيز و حساب و جزا، مسأله عقل و شعور و تکليف و مسؤوليت است، آيا حيوانات هم داراي سطحي از شعور و ادراک هستند که رستاخيز داشته باشند؟
سوره انعام در اين زمينه ميگويد: و ما من دابه في الارض و لا طائر يطير بجناحيه الا امم امثالکم ما فرطنا في الکتاب من شي ثم الي ربهم يحشرون؛ «محققاً بدانيد که هر جنبنده در روي زمين و هر پرنده که به دو بال در هوا پرواز ميکند، همگي طايفهاي مانند شما نوع بني بشر هستند. ما در کتاب آفرينش هيچ چيز را فروگذار نکرديم. سپس همه به سوي پروردگار خود محشور ميشوند» (انعام، 38).
در مورد اين آيه تفاسير زيادي نقل شده است. مرحوم علامه طباطبائي (ره) در بحث مبسوطي ذيل آيه، شباهت اجتماعات حيواني را به انساني از نظر کثرت و عدد، هدفداري و حتي دارا بودن نوعي از زندگي ارادي و شعوري مطرح کرده، مينويسند «تفکر عميق در اطوار زندگي حيواني که ما در بسياري از شؤون حياتي خود با آنها سر و کار داريم و در نظر گرفتن حالات مختلفي که هر نوع از انواع اين حيوانات در مسير زندگي به خود ميگيرند، ما را به اين نکته واقف ميسازد که حيوانات هم مانند انسان داراي عقايد و آراء فردي و اجتماعي هستند. حرکات و سکناتي که آنها در راه بقا و جلوگيري از نابود شدن نشان ميدهند همه بر مبناي آن عقايد است (طباطبائي، بي تا، ج7، ص 103).
در اجتماعات حيواني هم مانند اجتماعات بشري فطرتاًَ ماده و استعداد پذيرفتن «دين الهي» وجود دارد. همان فطرتي که در بشر سرچشمه دين الهي است وي را براي حشر و بازگشت به سوي خدا، قابل و مستعد ميسازد، در حيوانات نيز هست».
در تفسير نمونه ضمن بيان زندگي شگفتانگيز زنبور عسل و مورچه، وفاي حيوانات به صاحب خود و تربيتپذيري آنها براي مقاصد انساني آمده است «در آيات متعددي از قرآن، مطالبي ديده ميشود که دليل قابل ملاحظهاي براي فهم و شعور بعضی از حیوانات محسوب ميشود، داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشگر سليمان، داستان آمدن هدهد به منطقه سبا و يمن و آوردن خبرهای هيجانانگيز براي سليمان شاهد اين مدعاست» (مكارم شيرازي، 1380، ج 5، ص 226-225).
در روایات اسلامی نیز احادیث متعددی در زمینه رستاخیز حیوانات دیده ميشود. از جمله در «تفسير المنار» روايتي از طريق اهل تسنن نقل شده که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)در تفسیر آیه مورد بحث فرمودندند: ان الله يحشر هذه الامم يوم القيامه و يقتص من بعضها لبعض ، حتي يقتص للجماء من القرناء؛ «خداوند تمام اين جنبندگان را در روز قيامت برميانگيزاند و قصاص بعضي را از بعضي ميگيرد. حتي قصاص حيواني را که شاخ نداشته و ديگري بيجهت به او شاخ زده است، از اولي خواهد گرفت». همچنين از ابوذر نقل شده که گفت: ما خدمت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)بودیم که در پيش روي ما، دو بز به يکديگر شاخ زدند. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند: ميدانيد چرا اينها به يکديگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: نه. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند: اما خدا ميداند چرا و به زودي در ميان آنها داوري خواهد کرد (همو).
آياتي همچون «و اذا الوحوش حشرت» (تكوير، 5) و «ثم الي ربهم يحشرون» (انعام، 38) نيز تأکيدي ديگر بر حشر و رستاخيز حيوانات است.
ب ـ ضرورت نفقه حيوانات در فقه اسلام
آنچه که در اسلام موجب وجوب نفقه بر ذمه انسان ميشود، سه چيز است: 1ـ زوجيت؛ 2ـ قرابت؛ 3ـ ملکيت (ملک). بنابراين هر جانداري که در اختيار کسي قرار بگيرد، بايد نفقهاش توسط مالک پرداخت گردد. البته اين حکم حقوق هر حيواني را اعم از اينکه گوشتش خوردني باشد يا نه، و به نحوي از انحاء قابل بهرهبرداري باشد يا نه، شامل ميشود (نجفي، بي تا، ج 31، ص 394). در متون فقهي در مورد نفقه حيوانات آمده است كه: اگر کسي حيواني را مالک شود، رسيدگي و نفقه آن حيوان بر او است؛ خواه حلال گوشت باشد يا حرام گوشت. پرنده و غير پرنده نيز فرقي ندارد. زيرا هر کدام براي خود حرمتي دارند... اگر آن حيوان حلال گوشت باشد، صاحبش مخير است بين سه چيز:
1ـ غذا؛ 2ـ ذبح؛ 3ـ فروش. و اگر حرام گوشت باشد مالک آن بين دو راه مخير است: 1ـ غذا؛ 2ـ فروش (نائيني، 1378، ص 48).
منبع:www.lawnet.ir
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}